در آستانه ی فصلی سرد
و این منم
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی.......
من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهد شد......