چه حالی میشی وقتی احساس کنی همه میخوان فقط با احساست بازی کنن....فقط به واسطه ی اینکه یه دختری؟؟چه حالی میشی وقتی بفهمی همه ی احساسات و همه ی دوست داشتن ها دروغه.....چه حالی میشی وقتی به یکی اعتماد میکنی ...بهش احترام میگذاری....بهش محبت میکنی.....و می بینی طرف تو رو با یه چیز دیگه اشتباه گرفته...!چه حالی میشی وقتی میفهمی آدمای دوروبرت هیچکدوم قابل اعتماد نیستن.....پس به کی اعتماد کنی؟کی رو دوست داشته باشی؟راز دلتو به کی بگی....؟چه حالی میشی وقتی تنها میمونی.....هیچ ندایی نمیاد...هیچ دستی به طرفت دراز نمیشه.....بازبرای طلب کمک دستت رو دراز میکنی؟یا....؟ مثل همیشه همدمم فقط و فقط قطرات بارونه......پس ببار بارون...
********************** نمی دونست چیزی از عشق تیکه ابر عشق ندیده به کسی که عاشقش شد مخمل دستاشو میده با خیالی عاشقونه زندگی از سر می گیره می پره از روی ابرا تا ستاره پر میگیره اما اونی که دوسش داشت یه روزی میزاره میره آسمون دلش میسوزه ابرا رو گریه میگیره منم اون ابر گرفته می خونم با دل پرخون توی تنهایی و غربت از غمم میباره بارون بارون امشب منو فهمید با غم من آشنا شد قطره قطره ،واژه واژه با دل من هم صدا شد |