هنوز هم........

 

گهگاهی باز هم نوایی اسم زیبایت را برایم تداعی می کند......و آن وقت است که قطرات اشک همچون باران پاییزی رها می شوند.......تا ببارند...
......هنوز هم می نویسم برایت...... نمیدانم بی تو چه کنم....
نجوا کنان از خود می پرسم ...هنوز هم دوستش داری؟