رفتن دلیل نبودن نیست من در آسمان تو پرواز میکنم........


با نا باوری از خواب برمیخیزم....این اولین باریست که به این وضوح دیدمش...و اولین باری که در خواب هم حس میکنم چقدر دوستش دارم.....ای کاش هیچوقت بیدار نمیشدم و میتوانستم پیشش باشم.....خواب عجیبی بود......باهم بودیم...دستان هم را گرفته بودیم....غم از نگاهمان میبارید...گوشه ی خلوتی روی زمین نشستیم و به دیواری سرد تکیه دادیم....اما اینبار هیچکدام از به هم ریختن اتوی  لباسهایمان نگران نبودیم!... دستانم یخ کرده بود.....دستان او هم.....بغضم گرفته بود...گرمی اشکی که در چشمم حلقه میزد را خوب حس میکردم...وزش باد و صدای خش خش برگ ها...صدایی که دوستش داشت.....اما اینبار هیچکدام به صدای برگها توجه نداریم...سردمه......حس تنهایی لحظه لحظه وجودم را در برمیگیرد.....و حس سرما...سرم را روی شانه هایش میگذارم و اشکهایم را رها میکنم تا ببارن.....قطره قطره ی اشکهایم فریاد میکنند طلب حضورش را......طلب شانه ای که همیشه تکیه گاه باشد.....و لبی که همیشه دوستت دارم را زمزمه کند.......دستهایم را به گرمی میگیرد و او نیز اشک میریزد.....طاقتم تمام میشود....دستانم را دور گردنش حلقه میکنم و خود را در عطر تنش گم میکنم......موهای زیبایش را در دست میگیرم و به خاطر نداشتنشان گریه میکنم.....صورتش را در دستانم میگیرم و به نرمی نگاهش میکنم در حالی که سیل اشک بر گونه هایمان جاریست......چشمانم را می بندم و ....می بوسمش.....گرمی این بوسه مثل آتشی در فصل سرد نیرویم میدهد.....غرق در لذت در آغوش گرفتن یارم چشم می گشایم.......چیزی نیست جز خش خش برگها و شر شر بارون........

گل بارون زده ی من
گل یاس نازنینم
میشکنم، پژمرده میشم
نزار اشکاتو ببینم
تا همیشه تورو داشتن
داشتن تمام دنیاس
از تو و اسم تو گفتن
بهترین همه حرفاس
با تو،با تو اگه باشم
وحشت از مردن ندارم
لحظه هام پر میشه از تو
وقت غم خوردن ندارم
ای غزلواره ی دلتنگ
که همه تنت کلامه
هنوزم با گل گونت
شرم اولین سلامه
ای تو جاری توی شعرم
مثل عشق و خون و حسرت
دفتر شعر من از تو
سبد خاطره هامه
ای گل شکسته ساقه
گل پر پر،که به یاد هجرت پرنده هایی
توی یاس مبهم چشمات می بینم
که به فکر یه سفر به انتهایی
سر به زیر دلشکسته
نازنینم،اگه ساده ست واسه تو گذشتن از من
....
آخه مرگه واسه من از تو گذشتن
گل بارون زده ی من
اگه دلتنگم و خسته
اگه کوچیدن طوفان
ساقه ی منم شکسته
میتونم خستگیاتو
از غم پاکت بگیرم
میتونم برای خوبیت
واسه سادگیت بمیرم........

نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:14 ق.ظ http://lavashak.blogsky.com

سلام

از دوستان و عزیزانی که تمایل به تبادل لینک

دارند دعوت می شود.

لطفا اسم مورد نظر را بنویسید

برای من بنویسید:عشق من لواشک

با تشکر مهدی

[ بدون نام ] یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:26 ق.ظ

دلم گرفت ای همنفس ، پرم شکست تو این قفس،تو این غبار، تو این سکوت،چه بی صدا نفس نفس

[ بدون نام ] یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ق.ظ

دلم گرفت ای همنفس ، پرم شکست تو این قفس،تو این غبار، تو این سکوت،چه بی صدا نفس نفس

نگاه مست یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:59 ب.ظ http://http://www.jonoon-e-javid.blogspot.com/

جالب بود ...

یاس دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ب.ظ http://boyeyaas.persianblog.com

سلام عزیزم.خوفی شادی جونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدا رو شکر که وبلاگت درست شدمعذرت که اشتباهی لینک کردم.خودم نمیدونستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عزیزم متنتم ناز بود.ومخصوصا این ترانه ی اخری!!!!!!!!!!!!!!منم اپ هستم.منتظرتممممممممم.دوستت دارم. در پناه حق

یاس شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:41 ب.ظ http://boyeyaas.persianblog.con

سلام به شادی عزیزم.خانومی لینگتو درست کردم.بازم شرمندم گلم......دوستت دارم. در پناه حق

یاس یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:18 ب.ظ http://boyeyaas.persianblog.con

سلام شادی گلم.خوبی؟من امدم ولی متاسفانه ندیدم اپ جدیدتو~!بازم میام خانومی.مواشب خودت باش.در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد