شب سردی است، و من افسرده......
راه دوری است، و پایی خسته.......
تیرگی هست و چراغی مرده.....
می کنم، تنها، از جاده عبور....
دور ماندند زمن آدم ها.......
سایه ای از سر دیوار گذشت......
غمی افزود مرا بر غم ها.............
فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمده.......
تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی.........
نیست رنگی که بگوید با من.....
اندکی صبر، سحر نزدیک است.
مرسی از وب لاگ قشنگت واقعا دستت درد نکنه به وبلاگ ما هم یه سری بزن من برای تبادل لینک یا اوگو آماده ام اگه با تبادل لینک موافق بودی تو قسمت نظرات بگو
در ضمن اگه خواستی یه لطفی هم بکنی تو قسمت نظر سنجی یه نظری هم به وبلاگم بده یا حق
----------.----.
------ _.'__ ---`.
--.--(#)(#)----/##
.' @------------/###
:------------,--#####
--`-..__.-'_.--###/
--------`;_:-- ---`"'
-------.'"""""`.
-----/, ------- ,
----//---------
----`-.______.-'
--- ___`. | .´'___
-(______|______)
سلام شادی جونم.خوفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شادی جونمممممممم اپ کردی خبر ندادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ولی متنت زیبا بود.منم اپم .منتظرتم..........در پناه حق
آری اندکی صبر سحر نزدیک است ..زیبا و پر احساس بود ..سلام مهربون . منم آپم و منتظر ..